شرح: مارکوس در حالی که همسرش بیرون است وحشی می شود و آشفتگی به وجود می آورد. او که نگران واکنش همسرش بود، دوستش را برای کمک صدا زد. دوستش پیشنهاد کرد که یک خدمتکار استخدام کند، که منجر به برخورد داغ با یک سبزه بی تنه و به دنبال آن لعنتی دختر بچه و از پشت عمل شد، همه با جزئیات صریح اسیر شدند.